.زنها موجودات عجیبی هستند.نه عجیبتر از مردها البته!زنها از احساس سخن میگویند و لبریزند از عشقی که از بدو تولد نسبت به انسانها در وجودشان بود.بزرگ که میشوند،رشد که میکند این احساس،در پی گمشده میگردند.یک مرد که فقط او را برای زن بودنش نخواهد!برای وجودش بخواهد...
من هم زنم.زنی عادی با احساسات خارق العاده ی زنانه.
.فانتزیهای ذهنم را مینگارم.باور کنید قصد گمراه کردن هیچ بنی بشری را ندارم!
.کامنتها تاییدی است و به جز کامنتهای شخصی همه کامنتهای مربوط به وب و پستها تایید میشود.
.اینجا مخاطب خاص ندارد،مگر اینکه ذکر شود!
ادامه...
باحال بود .......
نمیدونم چی بگم چون قدرت حسشو ندارم
زیبا مینویسی
جالب مینویسی و نو میگی
کمتر کسایی پیدا میشن که از این دست بنویسند
اما دغدغه ی زندگی تو فقط همین است ؟
سـ کس؟!نه.دغدغه زندگی ام اتفاقا همه چیز هست و این نیست.شما اینگونه برداشت کرده اید دوست عزیز:)
آخ جون بازم مینویسی :)
جالب است که میبینم بعد از آن متن بلند بالا الان حال و هوای خوبی داری از بدون دوباره اش
خوب است بانو
باز هم با همان شریک ؟؟!!
آپ کن
چی شد اشتباه کرده بودی در موردش ؟ یا اینکه ؟ مختو زد دوباره؟یا تجدید خاطره س؟ (با غرض اینارو نمی گما اگه خوشم نمی اومد نمی اومدم اینجا)جواب بده
چه فرقی میکند؟;)
خیلی فرق می کنه می خوام بدونم چون .... یه جورایی برام تجربه می شه می خوام بدونم
تجدید خاطره س;)