.زنها موجودات عجیبی هستند.نه عجیبتر از مردها البته!زنها از احساس سخن میگویند و لبریزند از عشقی که از بدو تولد نسبت به انسانها در وجودشان بود.بزرگ که میشوند،رشد که میکند این احساس،در پی گمشده میگردند.یک مرد که فقط او را برای زن بودنش نخواهد!برای وجودش بخواهد...
من هم زنم.زنی عادی با احساسات خارق العاده ی زنانه.
.فانتزیهای ذهنم را مینگارم.باور کنید قصد گمراه کردن هیچ بنی بشری را ندارم!
.کامنتها تاییدی است و به جز کامنتهای شخصی همه کامنتهای مربوط به وب و پستها تایید میشود.
.اینجا مخاطب خاص ندارد،مگر اینکه ذکر شود!
ادامه...
منظورم این بود که استنباط من اینه که اگر پارتنر ِ من ِ نوعی ، اونی باشه که باید باشه (نیمه واقعیم) هیچ وقت و به هیـــچ قیمتی تنهام نمیذاره ... نظر تو این نیست ؟
اخه من از چیزایی که جسته گریخته تو وبلاگت خوندم برداشتم این بود که پارتنرت تنهات گذاشته و با دیگری رفته ...
اون اگر واقعا "اون" باشه (اگر بود) به هیچ قیمتی تنهات نمیذاشت ... خودت اینطور فکر نمیکنی ؟
یک خیال کافیست...
تو آخر سر من و دق مرگ میکنی !!!
چرا آیا؟
با پست ۲۲ بسی ، بسیار حال کردم :)
منظورم این بود که استنباط من اینه که اگر پارتنر ِ من ِ نوعی ، اونی باشه که باید باشه (نیمه واقعیم) هیچ وقت و به هیـــچ قیمتی تنهام نمیذاره ...
نظر تو این نیست ؟
اخه من از چیزایی که جسته گریخته تو وبلاگت خوندم برداشتم این بود که پارتنرت تنهات گذاشته و با دیگری رفته ...
قربونت برم که انقد قشنگ با کلمه ها بازی میکنی ! :*
دگرگونی خوب است گاهی
اما واژه گونی خوب نیست اصلا
البته به موقعیتش هم بستگی دارد ها
:*
حتما جای بهتری پیدا کردی ..
جایی بین ابروهایم !
الحق
یکی از زیباترین استعاره هات
همینه
خیلی مجذوب شدم